خب، فیلم دیدی (Dìdi) رو بررسی کنیم! اسم فیلم به چینی یعنی "برادر کوچکتر"، که خودش یه جورایی داستان رو لو میده. انگار قراره با یه پسر نوجوون و ماجراهای برادر کوچیک بودنش همراه بشیم.
از پوسترش که تو همین صفحه هست معلومه فیلم فضاش نوجوونیه و احتمالاً تو خونه و محله میگذره. یه جورایی حس فیلمهای خونهگی و صمیمی رو میده.
توی خلاصه داستانش نوشته که فیلم درباره یه پسره تایوانی-آمریکایی 14 سالهست به اسم کریس که تو سال 2008 زندگی میکنه. یعنی دورانی که تازه شبکههای اجتماعی داشتن پا میگرفتن. کریس واسه فرار از دنیای نوجوونیِ نه چندان جذابش و مامانِ بیش از حد دلسوزش، پناه میبره به همین شبکههای اجتماعی. ولی جالبه که اینترنت اتفاقاً احساسات نژادپرستی درونی و کمبود اعتماد به نفسش رو بیشتر میکنه. عجب پارادوکس جالبی!
فیلم انگار نیمه-زندگینامهایه و کارگردانش، شان وانگ، اولین تجربه کارگردانیش بوده. بازیگر نقش اصلیاش هم یه نوجوون به اسم ایزاک وانگه که انگار اونم اولین تجربهاشه. جالبتر اینکه جوآن چن هم تو فیلم بازی کرده، همون بازیگر معروف چینی که تو "آخرین امپراتور" هم بود. حضور جوآن چن نشون میده فیلم میتونه عمق احساسی خوبی داشته باشه.
فیلم تو جشنواره ساندنس 2024 اکران شده و اتفاقاً دو تا جایزه هم برده: جایزه تماشاگران و جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین گروه بازیگران. این یعنی هم مردم از فیلم خوششون اومده هم منتقدها! امتیاز خیلی خوبی هم از منتقدها گرفته، حدود 96 درصد منتقدها نظر مثبت داشتن. بعضیها هم گفتن فیلم یه جورایی مثل "کلاس هشتم" ساخته بوهام یانگ (Eighth Grade) هست، که اون فیلم هم خیلی صمیمی و واقعی از نوجوونی حرف میزد.
داستان فیلم تو شهر فرمونت کالیفرنیا میگذره، تو تابستون 2008. کریس با مامانش، مادربزرگش و خواهر بزرگترش زندگی میکنه. پدرش رفته تایوان کار کنه و پول میفرسته. کریس با خواهرش همش دعوا داره و تو مدرسه هم خیلی محبوب نیست. با دوستاش ویدیوهای خندهدار یوتیوبی میسازه.
رابطه کریس با دوستاش و خانوادش کمکم به خاطر رفتارهای خودش خراب میشه. با یه دختری به اسم مدی هم دوست میشه ولی مدی یه حرف نژادپرستانه بهش میزنه که کریس رو ناراحت میکنه. بعدش هم با دوست صمیمیش، فهد، به خاطر یه شوخی نامناسب دعوا میکنه. انگار کریس تو دوره بلوغ خیلی سردرگم شده و داره سعی میکنه خودشو پیدا کنه ولی اشتباهات زیادی هم میکنه.
یه جاهایی از فیلم هم نشون میده که مامان کریس خیلی تحت فشاره. مادربزرگش همش از دستش ناراضیه و با مادرای دیگه مقایسهاش میکنن. کریس رو هم میفرستن کلاسهای تقویتی که اونجا هم اذیت میشه.
یه مدت هم با یه گروه اسکیتباز بزرگتر دوست میشه که فکر میکنه باهاشون باحال میشه، ولی اونجا هم یه سری دروغ میگه و آخرش گندش درمیاد. یه دعوای حسابی هم با مامانش میکنه و از خونه فرار میکنه.
ولی آخرش انگار ماجراها ختم به خیر میشه. کریس با خواهرش و مامانش آشتی میکنه و کمکم داره بزرگ میشه و مسئولیتپذیرتر میشه. روز اول دبیرستانش هم میره و سعی میکنه با مدی هم آشتی کنه.
در کل به نظر میاد فیلم "دیدی" یه فیلم خیلی واقعی و صمیمی درباره نوجوونی و مشکلاتش باشه. از اون فیلمهایی که هم خندهداره هم غمگین، هم میشه باهاش همذاتپنداری کرد هم یه چیزایی ازش یاد گرفت. اگه دنبال یه فیلم نوجوونی باحال و متفاوت میگردی، "دیدی" میتونه انتخاب خوبی باشه. مخصوصاً اگه به فیلمهای مستقل و شخصیتمحور علاقه داری.